اداره

او گوسفندی چند ساله بود. وقت کشتارگاهشان رسیده بود. صبح لباس پوشید و به اداره رفت. وزارتخانه مجوز کشتارشان را صادر نکرده بود. پشت پیشخوان ادراه با کارمند همیشگی چانه میزد...

-         "ببخشید، اگر معرفی نامه بگیریم چطور؟ امکانش هست مجوز کشتارمان را بگیریم؟ بچه هایم به خوبی پروار شده اند، باور کنید این هم عکس هایشان.. گزارش تصویری حضورتان می فرستم."

-         " نه امکانش نیست. وزارتخانه اجازه نمی دهد... برایتان علوفه می فرستیم .. سعی کنید کمی قدم بزنید. گوشت هایتان زیاد چربی دارد."

-         "بسیار خوب.. از لطف شما واقعا متشکرم... دیگر میخواهم بروم..... میخواهید به ما چند تا فحش بدهید.. ؟ برای رفع اضطرابتان واقعا خوب است... راستی پروار هم شده ام.. میتوانید به پهلویم لگد هم بزنید... خطری ندارد... گوشتمان سالم می ماند."

-         "نه.. لزومی ندارد.. لطفا به طویله خودتان برگردید."

 

گیر کردیم پشت پیشخوان شما

فحش ما را بده دگر برویم

کارمند عزیز دولت ما

تف نداری؟ لگد؟ تشر؟ برویم...؟

 

قدر دان لطفتان هستم

چند سالی است داده اید آبم

زحمت بیشتر نمی دهم و

کنج تار طویله می خوابم

 

سابقا ما میان دشت علف

می چریدیم و گرگ هم ما را

قبل لطف شما که می دزدید

بز زیبای زنگوله پا را

 

ما به لطف شما که مدیونیم

چون به ما هم طویله بخشیدید

و به ما هم مجوز کشتار

و علف به قبیله بخشیدید

 

بچه های ما به لطف شما

بیشتر زنده اند و می خوابند

دست ماهر ترین سلاخان

پرورش یافته و می مانند

 

ما خودآگاه تر شدیم امسال

چون طویله رسانه ای دارد

ما خبردار گشته ایم امسال

هر بز زنده خانه ای دارد

 

چند روز پیش مسئولی

وقت اخبار داغ تلویزیون

با صدایی بلیغ میگفت از

قصه های کلاغ با صابون

 

ما سراپا که گوش چوپانیم

در طویله رسانه آوردیم

چون که اخبار زندگی داغ است

کار خود را به خانه آوردیم

 

بین ما چار دسته موجود است:

بز و سلاخ ها و سگ و شما

این به ترتیب، ارزش ما بود

توی سالِ هزار رنگ و صدا

 

بز و سلاخ ها طویله ایند

میخورند از هم و نمی میرند

قوم سگ ها نماد اخلاق اند

معنی آدمی که میگیرند؛

 

توی فیلم ها به جای آدم ها

عشق، آغوش سگ و انسان است

و نجات یک سگ از دریا

خبری تر ز مرگ آیلان است

 

سگ نماد هویت آدم

بعد هر قتل عام اخلاقی است

سگ نماد حضور معناها

جای او در رسانه ها باقی است..

 

و "شما" برترین موجودات

کارمندان دولت خلاق

خالق صد مجوز کشتار

خالق صد مجوز اخلاق...

 

باز میکنم سرزمین هرزم را

الیوت قاه قاه می خندد

گردش مضحک و مجدد تاریخ

دریدا هم کتاب می بندد..

 

ماده بزها دوباره می میرند

توی دستان تیره ی اُتِلو

باز سایبِل اهل کومه می گوید

در قفس: apothanein thelo....

 (1)

دوره ی انحطاط رو به جلو

بانک های قد علم کرده

گفته اند این روال تاریخ است

دیالکتیک شاه با برده...

 

(1)   از مجموعه شعر سرزمین هرز اثر تی اس الیوت:

"آری و من با چشمان خویش سایبل اهل کومه را دیدم که در قفسی آویخته بود و آنگاه که کودکان به طعنه بر او بانگ می زدند که سایبل چه می خواهی؟ پاسخ می داد: apothanein thelo (به ایتالیایی یعنی: می خواهم بمیرم.)



تاريخ : دو شنبه 27 اسفند 1397برچسب:نوید بهداروند, اشعار , ;hvlkn, krn, k نقد سیستم دولتی, کاپیتالیسم, دیالکتیک شا و برده, هگل, شعر معاصر, , | | نویسنده : نوید بهداروند |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 15 صفحه بعد